راهنمای روانشناسی معاملات

پس اگر ما از قبل ميدانيم که بهاحتمال ۹۰ درصد بازنده خواهيم بود، چرا بازهم اين ريسک بزرگ را انجام ميدهيم و شغل معامله گري راهنمای روانشناسی معاملات را انتخاب ميکنيم؟
چگونه از روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال کمک بگیریم؟
روانشناسی معاملات به آن دسته از عواطف و احساسات روانی اشاره دارد که باعث موفقیت و یا عدم موفقیت در معاملات اوراق بهادار یا ارزهای دیجیتال میشود. همانطور که میدانید در پس هر معامله موفقیتآمیز و سودآور یک تصمیم درست و به موقع وجود دارد اما یک تصمیم چگونه شکل میگیرد؟ البته که دانش و تحقیق از عوامل تأثیرگذار بر یک تصمیم درست هستند اما آنچه در نهایت شکلدهنده تصمیم نهایی است تا حد زیادی به روانشناسی و احساسات و عواطف ارتباط دارد. اما روانشناسی ترید در این میان دقیقاً چیست؟
سرفصلهای این آموزش
روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال چیست؟
به طور کلی روانشناسی ترید بیانگر جنبههای مختلفی از شخصیت و رفتارهای یک فرد است که بر اقدامات و تصمیمات معاملاتی او تأثیر میگذارد. روانشناسی ترید ممکن است به اندازه ویژگیهایی مانند دانش، تجربه و مهارت در به وجود آمدن موفقیت در معاملات مهم باشد.
نظم و انضباط و ریسکپذیری دو بخش جداییناپذیر جنبههای روانشناسی معاملات (ترید) هستند. علاوه بر این از ترس و طمع به عنوان دو احساس شناخته شده در ارتباط با روانشناسی ترید یاد میشود، احساسات دیگری مانند امید و حسرت هم در رفتار معاملهگر تأثیرگذارند. همه اینها جنبههای مختلفی از روانشناسی ترید یا معامله هستند که در تریدر به صورت کم یا زیاد وجود دارد و نمیتوان هیچکدام را بد یا خوب و عامل موفقیت یا شکست تلقی کرد. در واقع پیادهسازی درست و به موقع این جنبههاست که موفقیت یک معاملهگر را رقم میزند.
درک روانشناسی ترید
روانشناسی معاملات یا ترید میتواند با چندین احساس و رفتار خاص همراه باشد که اغلب به عنوان کاتالیزور معاملات بازار در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال عامل محرک معاملات احساسی در بازارها بیشتر ناشی از حرص و طمع یا ترس است.
حرص راهنمای روانشناسی معاملات و طمع را میتوان به عنوان تمایل بیاندازهای به ثروت که عقلانیت و قضاوت را کمرنگ میکند، معرفی کرد. طمع بیش از حد در اغلب معاملهگران، آنها راهنمای روانشناسی معاملات را به سمت رفتارهای مختلفی سوق میدهد. این رفتارها میتواند شامل معاملات پرخطری مانند خرید سهام یک شرکت یا فناوری آزمایش نشده باشد آن هم تنها به این دلیل که سهام آن به سرعت در حال افزایش است.
علاوه بر این حرص و طمع میتواند سرمایهگذاران را ترغیب کند که بیش از حد توصیه شده در موقعیت معاملات سودآور باقی بمانند تا سود بیشتری کسب کنند. رد حرص و طمع را میتوانید در فاز نهایی بازارهای گاوی، زمانی که گمانهزنیها و تردیدها به اوج میرسد مشاهده کنید.
در مقابل ترس، باعث میشود که یک معاملهگر، بسیار سریعتر از آنچه باید یک موقعیت را ببندد و از سود آن به خاطر ترس افراطی از ضرر هنگفت چشمپوشی کند. ترس در بازارهای خرسی بیش از هر زمانی به چشم میخورد. این احساس میتواند باعث شود که معاملهگران برای خروج از بازار عجله کرده و غیرمنطقی رفتار کنند. ترس اغلب به وحشت تبدیل شده و به طور کلی فروشهای قابلتوجهی در بازار را رقم میزند که به عنوان فروش که به Panic selling یا فروش وحشتزده مشهور است.
از سویی دیگر پشیمانی احساسی است که ممکن است برای معاملهگر پسازاینکه یک موقعیت اولیه به معامله را از دست داد، رخ بدهد و به خاطر شوک وارد شد، تریدهای سریع و بدون فکر را پیش بگیرد. عدم پایبندی به برنامههای معاملات و بینظمی اغلب منجر به ضررهای سنگینی میشود. پیشنهاد میکنیم مقاله چرا بیشتر تریدرها ضرر میکنند را مطالعه کنید.
تأثیر روانشناسی معاملات بر تحلیل تکنیکال
روانشناسی معاملات اغلب برای تحلیلگران تکنیکال از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است چرا که این تحلیلگران برای پیش برد تصمیمات به تکنیک نمودار سازی تکیه میکنند. نمودار یک سهام میتواند اطلاعات وسیعی در رابطه با حرکت سهام ارائه دهد درحالیکه تحلیل تکنیکال و تکنیکهای نمودار سازی میتوانند در تشخیص روند برای فرصتهای خریدوفروش مفید باشد. اما در نهایت رسیدن به درک درست حرکتهای بازار با شناخت روانشناسی ترید معاملهگران میسر میشود.
موارد متعددی در نمودارهای تکنیکال وجود دارد که معاملهگر باید به آنها توجه کند.همچنین گاهی لازم است به دانش خود در مورد سهام اعتماد کرده و به چگونگی حرکت قیمت و تأثیر عوامل گسترده دیگر بر بازار نیز توجه کند. معاملهگرانی که به تأثیر عوامل خارجی بر قیمت سهام توجه میکنند و با نظم و اعتمادبهنفس در معاملات خود پیش میروند و به عبارتی دیگر به روانشناسی معاملهگری متعادلی دارند، به طور کلی موفقیت و سودآوری بیشتری را تجربه میکنند.
سخن پایانی
همانطور که دیدیم، صفاتی که در روانشناسی ترید مانند طمع و ترس مقابل یکدیگر قرار دارند میتوانند یکدیگر را متعادل کرده و با کنترل کافی به یک تصمیم درست ختم شوند. اما هر کدام از این حسها به تنهایی توان بر باد دادن تمامی سرمایه یک معاملهگر را خواهد داشت. در این میان بهترین کار این است که با کنترل احساسات خود و همچنین در نظر گرفتن احساسات غالب، بهترین تصمیم را بگیرید.
دوره روانشناسی معامله گری موفق
قيمت: 599 هزار تومان
نوع برگزاري: فيلم ضبطشده باکيفيت بالا
نوع دسترسي: دانلود بلافاصله بعد از خريداري محصول
بهروزرساني: بهروزرساني مستمر و قرار دادن فايلهاي آن براي خريداران
تعداد جلسات: يک جلسه 2 ساعته
مدرس: بهرنگ موسوي
مخاطب: معامله گران بازارهاي مالي
پيشنياز: اين دوره براي معامله گران بازارهاي مالي تهيهشده است
قابليت مشاهده: فقط در يک کامپيوتر يا موبايل اندرويدي
آموزش روانشناسی بازار سرمايه گذاری
حتماً تا به امروز مطالب زيادی راجع به روانشناسي معامله گری و اهمیت روانشناسی معامله گری در کتابها يا دورهها خواندهايد و ديدهايد. اصولاً مطالب مربوط به روانشناسی و مطالبي ازايندست، مطالبی هستند که هنگام ديدن آنها احساس ميکنيد آنها را ميدانستيد. ولي اجراي اين موارد کاري بسيار سختي است بهطوريکه ۵ درصد از افراد دنيا موفق به اجراي کامل موارد مربوط به روانشناسي موفقيت در هر کسبوکاري ميشوند. اين دوره حاصل تجربيات ۱۰ ساله معامله گري خودم و مطالب مفيد چندين دوره خارجي و داخلي است که بهصورت يک وبينار در اختيار شما دوستان قرارگرفته است.
در مورد اهميت روانشناسی معامله گری در اين فيلم به ۸ سؤال زير پاسخ خواهم داد:
۱٫ دوره روانشناسی معامله گری براي چه کساني مناسب است؟
واقعيت اين است که دوره روانشناسی معامله گری براي معامله گران شکستخورده است و مناسب تازهواردين به اين بازارها نيست. غير حرفهايها مفاهيم را ميفهمند ولي آن را درک نميکنند. تفاوت مهمي بين درک يک موضوع و فهم آن موضوع وجود دارد. بايد در بازار شکستخورده باشيد و به دنبال دليل کشف شکست خود برويد تا مطالب اين دوره براي شما کاربردي باشد و به شما قول ميدهم در صورت رعايت مطالب اين دوره احتمال موفقيتتان در بازار مالي بسيار بالا ميرود.
۲٫ تعريف تريدر آماتور و تريدر حرفهای
حرفهاي يا آماتور بودن به تعداد سالهاي تريد يا ميزان اطلاعات و حتي به ميزان سوددهي ارتباطي ندارد، بلکه به نوع تفکرمعامله گر بستگي دارد.
۳٫ نود درصد معامله گران بازارهای مالی در تمام دنيا شکستخورده هستند.
آمارها در سراسر دنيا نشان ميدهند که ۹۰ درصد افرادي که پا به دنياي معامله گري ميگذارند، درنهايت با شکست بازار مالي را ترک ميکنند. اين شکست براي افراد مختلف متفاوت است و بعضيها با زيان کم و بعضيها با زيانهاي بسيار بزرگي مواجه ميشوند. بعضيها با شکست رواني کوچک و بعضيها کل زندگي مادي و معنوي خود را در اين بازارها ميبازند.
سؤال اينجاست: اگر اينگونه آمارها براي هر شغلي در دسترس نيست علت اينکه اينگونه آمارها براي تريدر ها وجود دارد اين است که اين آمارها از کارگزاريها گرفته ميشود و کارنامه معاملاتي همه تريدر ها در کارگزاري وجود دارد درنتيجه ميتوان بهراحتي از آنها گزارش گرفت.
پس اگر ما از قبل ميدانيم که بهاحتمال ۹۰ درصد بازنده خواهيم بود، چرا بازهم اين ريسک بزرگ را انجام ميدهيم و شغل معامله گري را انتخاب ميکنيم؟
۴٫ آيا نميتوانيم در بازارهای مالی موفق شويم يا اصولاً نميشود موفق شد؟
قسمتهايي از معامله گري را نميتوانيم انجام دهيم و قسمتهايي را اصولاً نميشود که انجام دهيم. مواردي را که نميتوانيم را با تمرين ميتوانيم حل کنيم و مواردي را که اصولاً نميشود را ميتوانيم با مديريت ريسک و سرمايه حل کنيم. ولي مسائله اينجاست که بدانيم چه مواردي را نميتوانيم (در حال حاضر و بعداً با تمرين خواهيم توانست) و چه قسمتهايي را نميشود.
۵٫ آيا بازار يک محيط کاملاً احتمالي است؟ منظور اين است که يعني تحليل در اين بازار کاربردي دارد يا خودمان را گول ميزنيم و وقت خود را ميگيريم؟
اگر بپذيريم که بازار محيطي کاملاً احتمالي است، درنتيجه يعني ما نميتوانيم جهت بعدي حرکت بازار را پيشبيني کنيم و اگر هم بتوانيم کاملاً شانسي بوده است و در درازمدت احتمالاً در صورت رعايت همه اصول مديريت ريسک و سرمايه، برنده نخواهيم بود. ولي اگر بازار تماماً محيط احتمالات نباشد و تحليل باعث چرخش وزنه بازار به سمت ما خواهد شد و ما ميتوانيم در اين بازار برنده باشيم. در اين دوره اين موضوع بررسي ميشود.
۶٫ آيا سود کردن در بازار کار سختی است؟ پيدا کردن استراتژی سود ده نياز به سالها تحقيق و بررسي دارد؟
واقعيت اين است که سود کردن در بازار، بعد از مطالعه و شرکت در کلاس و همچنين تست در بازار، درنهايت امکانپذير است. اين موضوع از تجربه ۱۵ ساله معامله گري من و همچنين تدريس در اين حوزه بهدستآمده است
موضوع اصلي که تفاوت يک تريدر حرفهاي و يک تريدر آماتور است، نگهداري اين سود است.
۷٫ آيا معامله گری بهعنوان شغل دوم، تصميمي منطقي و عاقلانه است؟
در مورد اينکه آيا شغل معامله گري را بهعنوان شغل اول خود برگزينيم و با تمرکز بالا، آن را انجام دهيم يا اينکه ابتدا آن را بهعنوان شغل دوم خود داشته باشيم، در اين دوره توضيح داده ميشود و تجربيات شخصي خودم را در اختيار شما قرار خواهم داد.
۸٫ اهميت روانشناسی معامله گری چیست؟
۳ پارامتر اصلي در معامله گري وجود دارد که موارد زير هستند:
• روش يا استراتژي
• م ديريت ريسک و سرمايه
• روانشناسي معامله گر
روانشناسي معامله گر از ديد من مهمترين قسمت از اين ۳ قسمت است؛ که در اين دوره به شما ثابت ميکنم در صورت نداشتن روانشناسي معامله گر موفق و قوي، دو مورد ديگر به کار شما نميآيد.
روانشناسی بازرگانی
عامل روانی برای موفقیت و شکست معامله گر حیاتی است. بسیاری از معامله گران حتی با وجود دارا بودن یک استراتژی معاملات مشخص و توانایی در تحلیل بازار، پول شان را از دست می دهند چراکه نمی توانند احساسات شان را کنترل کنند.
- چه انگیزه هایی برای معامله وجود دارند؟
- احساسات ما چگونه بر روند تصمیم گیری های ما تاثیر می گذارند؟
- چگونه می توانیم از شکست فاصله بگیریم و یک معامله گر موفق شویم؟
آیا تاکنون به پاسخ این سوالات فکر کرده اید؟
قوانینی که به شما کمک می کنند به الویت های صحیحی برسید و در معامله موفق باشید را بپذیرید و به آنها پایبند باشید.
- قانون 1: واقع بین باشید - به دست آوردن یک میلیون در ظرف یک دقیقه غیرممکن است.
احساساتی مانند ترس، طمع، امید و غیره تاثیر غیرقابل انکاری در افتار معامله گران در معاملۀ سهام دارند. انسان ضعیف و انسان دارای اعتماد به نفس، انسان طماع و انسان تنبل، همگی قربانی های بازار هستند.
پی بردن به توانایی های درونی تان و قابلیت های منفی و مثبت به شما کمک می کنند که به عنوان یک معامله گر از شکست دوری کنید. اگر به این توانایی، واکاوی صحیح حالت روحی-روانی و رفتار بازار را نیز اضافه کنیم در آن صورت موفقیت تضمین می شود.
معلومات تان را پیش از معامله بسنجید
- قانون 2: طمع نکنید.
احتمال کسب "پول آسان" یا به عبارت صریح تر، طمع، یکی از اصلی ترین نیروهای پیش برنده است که شما را وادار می سازد وارد بازارهای مالی ریسکی شوید. انگیزۀ انجام معامله نتیجۀ عمل ناشی از طمع است.
دو نوع انگیزه هر معامله گر را متمایز می کنند:
- انگیزۀ منطقی که عبارت است از احتیاط در هنگام اخذ تصمیم برای انجام معامله؛
- انگیزۀ غیرمنطقی که عبارت است از اشتیاق شدید بازیگر. دیگران برده های احساسات شان هستند و محکوم اند به زیان.
اگر معامله گران قبل از انجام معامله دارای یک نقشۀ کاری از پیش تعیین نشده نباشند در واقع تحت تاثیر طمع و نه عقل کار می کنند.
- قانون 3: در قابلیت های خود اغراق نکنید - به محاسبات تان پایبند باشید.
امید به کسب سود عاملی است که باعث تشویق معامله گر می شود. اگر امیدواری بر محاسبۀ سود غلبه کند در آن صورت معامله گر در هنگام تحلیل وضعیت دچار اغراق در ارزیابی توانایی هایش می شود. امید باید در ارتباط وابسته با محاسبه و طمع قرار بگیرد. این امیدواریِ زیاد است که باعث می شود مبتدی ها دچار شکست شوند. معامله گری که با امیدواری زندگی می کند محکوم به شکست است. این امید است که باعث می شود معامله گر دائم سطح دستورهای توقف ضرر (SL) را تغییر دهد که یکی از بدترین اشتباهات محسوب می شود.
- قانون 4: شکست را بپذیرید.
شما یک معامله گر خوب نخواهید بود مگر اینکه پیروزی و شکست را بپذیرید. هر دو مهم هستند و بخش های جدایی ناپذیر روند معامله به شمار می روند. اغلب در مسیر تسلط بر هنر معامله موانع بسیاری پدیدار می شوند. زمانیکه معامله گر بر مشکلات تمرکز می کند (مشکلات زیادی نمود پیدا می کنند مثلاً فقدان ابزارها، منابع و معلومات) سپس وی عصبانی، ناامید، ناراضی و سرخورده می شود. اما چنین وضعیت روانی ای به او امکان پیشرفت نمی دهد. اگر معامله گر نتواند زیان را بپذیرد در آن صورت قادر نخواهد بود که معامله را در زیان ببندد. زمانیکه معامله گر آمادگی مواجه با زیان را نداشته باشد، زیان بیشتر خواهد شد.
روانشناسی معامله
در معامله برنده ها در اقلیت و بازنده ها در اکثریت قرار دارند و پس از آن این اشتیاق ایجاد می شود که رموز موفقیت برنده ها آشکار گردد. اما آیا تفاوتی بین آنها وجود دارد؟ بله. تفاوتی وجود دارد. فردی که هر هفته، هر ماه و هر سال سود می کند، کسی است که خویش انضباطی اش را حفظ می کند. چنین برنده ای در پاسخ به افشای رازش صراحتاً خواهد گفت که یاد گرفته است که چگونه احساساتش را کنترل کند و تصمیماتش را با بازار وفق دهد.
اعتماد به نفس کذایی تبدیل به یک حالت روانی خطرناک می شود چراکه افرادی که دچار اعتماد به نفس بسیار زیاد شده اند به اطلاعات مهمی که برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی شان لازم هستند توجه نمی کنند. اعتماد به نفس کذایی و احساسات منفی با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند. اعتماد به نفس و ترس ماهیتاً احساسات یکسانی هستند بطوریکه اعتماد به نفس یک علامت "مثبت" و ترس یک علامت "منفی" است. به هر میزان که فرد اعتماد به نفس بیشتری احساس کند به همان میزان از سردرگمی، هشدار و ترس به دور خواهد بود.
احساس اعتماد به نفس چگونه افزایش پیدا می کند؟
معمولاً فرد در هر کاری که مجبور به انجامش است بلادرنگ به خود متکی می شود. به این ترتیب به گونه ای به خود اعتماد می کند که از بی نظمی و غیرقابل پیش بینی راهنمای روانشناسی معاملات بودن رفتار بازار ترسی نداشته باشد. در اینجا او اصلاً مهم نیست چراکه بازار تغییر نکرده است بلکه جهانی درونی و ظرفیت روانی معامله گر است که دگرگون شده است.
چگونه می توان یک معامله گر موفق بود؟
برای یک معامله گر خوب بودن باید به دو نکتۀ مهم توجه داشت:
- یک مبنای معاملاتی صرفاً بر اساس خویش انضباطی برای خودتان تبیین کنید.
- یاد بگیرید که چگونه احساس منفی ایجاد شده از تجربۀ معاملۀ قبلی را از بین ببرید.
پایبندی به خویش انضباطی باعث ایجاد حس اعتماد به نفس می شود که برای انجام معاملات موفق ضروری است.
همۀ معامله گرهای مبتدی در اغلب موارد بدون توجه به درک روانشناختی معامله و بدون رعایت خویش انضباطی اقدام به انجام معامله می نمایند و شدت آنچه با آن مواجه می شوند در آنها ایجاد یک لطمۀ روانی (نوعی حالت روانی که همراه با ایجاد ترس است) می کند. یادگیری نحوۀ خلاص شدن از نگرانی ها، امری ضروری است. هرچه احساس ترس، کمتر باشد متعاقباً معلومات جدیدی از ماهیت بازار کسب خواهید کرد.
برای موفق بودن در معامله باید مسئولیت همۀ تصمیمات و فعالیت های تان را بپذیرید.